، تا این لحظه: 22 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

نی نی نازنازی ما...

من و پایان نامه!!

1392/8/28 21:06
نویسنده : مامان مریم
1,460 بازدید
اشتراک گذاری

 

اینجانب مریم خانوم! مامان نی نی هنوز نیومده (که الهی جلو جلو خودم قلبونش بشم قلب)! طی یک اقدام بسسسسیار بسسیار ضربتی و سریع السیر!!شیطان تصمیم گرفتم که پایان نامه مو دفاع کنم! و برای همیشه خودم و همسرم و زندگی مون رو از این جناب پایان نامه کوفتی! خلاااص کنم و والسلام!   

قبلا همه ویرایش هایی که استاد راهنمام گفته بود رو انجام دادم و فایل های نهایی که باید به اساتید داور می دادم رو ایمیل کردم برای دوست هام که اونا پرینت گرفتن و به داورها تحویل دادن...دیشب اومدم شهر محل دانشگاهم..و شنبه صبح هم ای شالله تاریخ دفاعم هست!

وحید و داداشم مهران، جمعه شب با پرواز ساعت هشت می یان اینجا...بعدش می ریم پذیرایی های روز دفاع و شیرینی و میوه و گل و کیک و رانی ها رو می خریم و شب همه مون می ریم هتل و صبح شنبه هم پیش به سوی دانشکده و ساعت ده هم جلسه دفاع!شکلک های شباهنگShabahang

احساس می کنم بعد از دفاع پایان نامه می تونم یه نفس عمیق راحت بکشم و دیگه فصل جدیدی از زندگی مشترکم رو که سرشار هست از سرخوشی و بی استرسی! رو شروع کنم!

 

++الهی قربونت بشم فندقی ناز مامان..قلب...اگر منم که یکی یکی همه موانع دعوت تو تربچه کوچولو از آسمون ها رو از سر راه برمیدارم!نیشخند

 

+++ خب دیگه من برم سروقت این دوستم که قراره توی تهیه پاورپوینت جلسه دفاع بهم کمک کنه!..که اگر ولش کنم به حال خودش می خواد همه جای پاورم رو بکنه گل منگلی!!نیشخندهیپنوتیزم....هرچند که خیلی حرفه ای هست و نکات خیلی ریزی رو بلده، اما اگر به اون باشه، می خواد توی هر اسلاید شمع و گل و پروانه هم بذاره!

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (24)

ٌصبا
29 آبان 92 14:17
سلام مریم خانم تبریک میگم پیشاپیش به خاطر دفاعت روزهای تو دانشگاه بودن داره تموم میشه و معلومه که این پست رو از شهر دانشگاه نوشتی ! من ایمیل میدادم وقتی اونجا بودم ! شبیه همین حرف های شما من 26 شهریور دفاع کردم روز تولد امام عشق امام رضا وای از استرس وای از استاد راهنما خوش به حالت همسر داری خوش به حالت من اونقدر سر پایان نامه اشک ریختم گریه کردم که نگو البته یه دوست خوب داشتم که حرف هام رو میشنید ولی خوب خدا رو شکر کن به اتمام رسید با اجازت چند تا نکته رو بهت بگم اول: قطعا دوستانت دوستان خوبی هستن که فایلت رو ایمیل کردی اما کاش مثل من خودت با داور چک وچونه میزدی خودش ایمیل قبول کنه از جهت مقاله شدن میگم واقعیتش نباید به هیچ کس اعتماد کرد حالا عیب نداره ولی بعد از دفاعت مواردی کع میخوای اصلاح کنی اصلاح کن نمره مقاله ات هم نمیدونم دانشگاه آزادی هستی و 18 از 18 ئه یا از بیست ولی زود صحافی نکن و تحویل نده مقاله هات رو بنویس حتی وقتت رو تمدید کن ولی باز هم صحافی تو نده تا دقیه نود که میشه چون میدونی زودتر از شما بقیه میجنبن ! دیدم کسی از تو دانشگاه کارمندی که سی دی رو میگیره داده به فامیلشون و البته دست خود منه الان ! همینطور دست به دست ! طرف بیچاره هنوز تسفیه حساب نکرده با دانشگاه ! خوب اگه من مقاله کنم کارش رو به نام خودم چی؟! برا همین بعد از دفاعت دست دست کن حتی از پرسنل هم .... دوم فیلم دفاع من اونقد تکون تکون خورده که سرگیجه میگیرم تو رو خدا به فیلمبردارت بگو آروم و قرار داشته باشه ! سوم در فیلم دفاع من بیشتر به جای خود من- پدر مادرم و مهمون هام از صفحه دیتا برا پخش پاور پوینتم فیلم گرفته شده که دلم میخواد فیلم بردار که دوستم بوده رو بکوبم به دیوار ! چهارم در فیلم دفاع من با حساسیتی که داشتم گفتم وقتی برا نخود سیاه میریم بیرون برا مشورت نمره تا صدامون کنن و نمره قرائت شه تو رو خدا فیلم بگیرید چون سریع میخونن تا بیان بخونن با عنایت خدا جلسه دفاع خانم ایکس در تاریخ فلان در دانشگاه فلان انجام شد نمره نامبرده فلان سی ثانیه است به خدا جا نمونید از دوربین خدا رو شکر نموندن ولی باز هم چند ثانیه رفت !! استرس نداشته باش قبلش آیت الکرسی بخون با وضو برو سر جلسه با مهمونات واستادات حتما عکس بیگر چون یه روز نشون نی نی میدی در آخر مریم جان صدای کف های اون روز رو قشنگ تو ذهنت بسپار خوشحال کننده ترین چیزه خاطرش..... میبوسمت کاری داشتی در خدمتم
مامان هدیه
29 آبان 92 19:15
سلام مریمی بالاخره داره تموم میشه ایشالا به سلامتی ایشالا با بهترین نمره تمومش میکنی حالا بعد پایان نامه جرات داری نیا به دیدنمون که اونوقت اینجانب مامان هدیه حسابی خدمتتون میرسیم
مامان مریم
پاسخ
اونوقت دیگه انقدر بیام که خودتون با جارو از وبلاگ تون بیرونم کنید!!
مامان امیررضا
29 آبان 92 23:07
سلام مریم خانومی.... به به ایشالله به سلامتی.... ایشالله با بهترین نمره این مرحله رو پشت سر بذاری.... وااای این حست رو درک میکنم....بعد مدتها استرس راحت میشی....تا یه مدتی میشی خانوم خونه.....وقتی من دانشگاهم که تموم شد تازه فهمیدیم زندگی مشترک یعنی چی؟؟؟ البته با این تفاوت که من تا دو سال بعد عروسی داشتم درس میخوندم..... عزیزم موفق باشی و شاد...... شنبه هم برات روزی باشه پر از خاطرات خوش.....
مامان مریم
پاسخ
ممنونم زینب خانومی...من باید از حمیده جون ممنون باشم که دوستی با اون، باعث آشنایی با مامان و دوست نازنینی مثل شماهم شد.
مامان آینده
30 آبان 92 9:38
سلام مریم جون ان شاالله موفق باشی و زودی از دفاع خلاص بشی و زود زود برای نی نی دار شدن اقدام کنی امیدوارم همیشه سعادتمند ، خوشبخت و شاد باشی
مامان هلنا
30 آبان 92 15:34
مبارک باشه عزیزم
صبا
30 آبان 92 21:10
سلام در چه حالی مریم بانو؟ دو روز دیگه تا رهایی ات مونده هااااااااااااااااااااااااااااااا
مامان مریم
پاسخ
سلام به روی ماه مهربونت صبا جون... مرسی عزیز دلم از همه راهنمایی های خوب و کاملی که برام گذاشته بودی. صبا جون دوست هایی که من گفتم فایل فصل های پایان نامه مو براشون ایمیل کردم تا به دست استادم برسونن، هم اطاقی های سابقم بودن! که همه شون رشته های دیگه هستن..کلا اصلا این افکار در موردشون به ذهنم خطور نمی کنه، چون همیشه خیلی بهم محبت داشتن. من دانشگاه سراسری هستم، و اینجا مقاله طبق قوانین جدید، یک نمره از 20 نمره رو داره.. عزیزم من مقاله پایان نامه مو استخراج کردم و مهرماه واسه یکی از مجلات ارسال کردم، که الان سابمیت اش رو گرفتم، اما اکسپت نگرفته، بنابراین 40 صدم از یک نمره رو می گیرم.. و نمره من روز شنبه از نوزده و چهل صدم محسوب می شه!. البته قصد دارم از فرضیه ها چهارم، پنجم و ششم هم یه مقاله دیگه استخراج و اماده کنم، که البته اون رو هنوز انجام ندادم...ضمنا صبا جون، به هرحال بعد از تصویب پروپوزال تو شورای تحصیلات تکمیلی، اون موضوع و کل امتیازات مربوط به اون، به نام تو ثبت می شه و بعد از اجرا و تحویل پایان نامه هم که توی ایران داک کلا اون پایان نامه و کلیه امتیازاتش به طور قانونی، به تو مربوط می شه، بنابراین اینطوری هم نیست که هر کی هر کی به این راحتی بتونن از نتیجه کار تو استفاده کنن...حداقل من که اصلا تا حالا همچین موردهایی رو برخورد نکردم، و توی دانشگاه مون هم نشنیدم که تا حالا سابقه داشته باشه که کسی از این کارها کرده باشه، و مقاله مربوط به پایان نامه یه نفر رو، یه نفر دیگه تونسته باشه سوءاستفاده کنه..خواستم بهت بگم که زیاد هم به خودتون استرس وارد نکنید، نازنینم...اما بازم از دلسوزی های تو و اینکه زحمت کشیدی و وقت گذاشتی و همه این ها رو بهم گفتی، یه دنیا ممنونم... صبا جون، منم مثل تو حسابی اهل عکس و فیلم و خاطره بازی هستم...حسابی تمهیدات لازم رو اندیشیدم!...ضمن اینکه خوشحالم که به جز وحید و داداشم، مامانم هم به مهمان های جلسه دفاع اضافه شدن... دیگه تقریبا همممه کارهام رو کردم..و پاورپوینتم هم عصر تکمیل شد.. برام دعا کن
ٌصبا
1 آذر 92 12:54
سلام مرسی مریم جون ثبت پایان نامه تو ایران داک فقط با یک عنوانه ولی مقالات مستخرج از اجزای مختلف کار عناوین مختلف دارن برعکس شما من تقلبات رو دیدم ولی هیچکی هم دستش به جایی بند نیست به خاطر دوندگی هاش مگر آی اس آی باشه که ارزش پیگیری داشته باشه تبریک میگم بابت سابمیت خودش کلیه که تو شرایط نزدیک عروسی مقاله دادی آفرین بر تو مامان آینده نی نی رمانتیک و عروس فعال و دانشجوی درس خون بزن دست قشنگه رووووووووووووووو آره من اهل عکس بازی و از اینام خوشحالم همسری هم هست و مامانی هم هست از جانب من شیرینی بخور دو سه تا فقط از جانب من منتظر پست روز دفاعت میمونیم خدا با تو باشد
صبا
2 آذر 92 0:20
سلام مریم جان خانم ارشدی چند ساعت دیگه تا صدای قشنگ کف ها مونده برات یک شب آروم آرزو میکنم کنار همسری و نی نی آینده خوب و آروم بخوابی من که اصلا نخوابیدم حتی یک دقیقه چشم هام از خواب میسوخت اما خواب باهام قهر کرده بود ولی با ابن حال خوب بود همه چیز خوب پیش رفت انشالله فردا یکی از قشنگ ترین روزهای زندگیت رو میبینی برات دعا میکنم
صبا
2 آذر 92 13:00
سلام خدا قوت قهرمان بدو بیا بگوووووووووووووووووووو تبریک تبریک بوس بوس اول من بوس کردما
مامانی تنها
2 آذر 92 20:20
مبارک باشه عروس خانم انشالله که با نمره عالی پایان نامه تو دفاع کرده باشی اگه مایل بودی به منم سربزن خوشحال می شم گلم
مامان هدیه
3 آذر 92 2:15
سلام خانوم گل چه خبر؟ الان حتما با خیال راحت خوابیدی منتظر پست جدیدتم ببینم چی کار کردی
مامانی آرتین
3 آذر 92 18:03
مریم عزیز برات آرزوی موفقیت دارم تجربه بسیار پر استرس ولی شیرینیه.این گلها تقدیم به شما بابات فارغ التحصیلی
ٌصبا
3 آذر 92 19:33
سلام بیا دیگه قهرمان بسه چقدر شیرینی میخوری! میخوای ما هم به لیست شیرینی گیرنده ها که تا ماه ها شیرینی طلب میکنن- اضافه بشیم؟؟؟!
نیلوفر
4 آذر 92 20:07
مبارک باشه فصل جدید زندگیت هم مبارک باشه به ما سر نزدی...جواب نظر هم که ندادی... انشاالله موفق و خوشبخت باشی
صبا
7 آذر 92 8:40
سلم مریم جون چه پایان نامه ای بوداااااااااااااااااااااااااا بیااااااااااااااا
مامانی باذوق
9 آذر 92 12:55
سلام مریمی ان شالله که موفــــــــــــــــــــــــق باشی هر چند که خیلی دیر اومدم عزیزم
مامان سهند و سپهر
10 آذر 92 12:10
سلام مریم جون خوبی عزیزم ؟ بسلامتی ایشالا دفاع کردی ؟ خستگی ها دراومد ؟ همه چیز خوب بود ؟ مبارک باشه مامان مریم عزیز کوچولوهای نازت بهت افتخار می کنن
الهام(مامان امیرحسین)
11 آذر 92 15:01
سلام خانوم گل وبلاگ قشنگی داری!ایشلا موفق باشی و از پایان نامه ات هم به خوبی دفاع کرده باتشی! معلومه عاشق نینی هستی! خدا یه قشنگشو بندازه توی دلت!زود زود!!
صبا
11 آذر 92 18:05
عجب پایان نامه ای بودا
مامان هدیه
14 آذر 92 11:04
چی شد بس؟یه خبری بیا بزار خسته شدیم از بس اومدیمو رفتیم
صبا
17 آذر 92 15:37
ولی عجب پایان نامه ای بودا آبان آذر شد این پست تکون نخورد بیا دیگه
صبا
20 آذر 92 13:07
عجب پایان نامه ای بوداااااااااااااااااااااااااااااااا
مامان سهند و سپهر
24 بهمن 92 12:34
هنرمند
31 تیر 93 8:37
تو بمان با من، تنها تو بمان! در دل ساغر هستی تو بجوش من همین یک نفس از جرعه جانم باقیست آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش!