، تا این لحظه: 22 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

نی نی نازنازی ما...

این منم, مریم با یه کنجد تو دلش!

1395/11/27 20:06
نویسنده : مامان مریم
471 بازدید
اشتراک گذاری

ما از آلمان برگشتیم

من الان یه نی نی تو دلم دارم.....به همین سادگی!

قبل از اینکه به دوسلدروف سفر کنیم, ماه ها تحت نظر پزشک های اونجا بودم و نتیجه همه آزمایش ها و سونوها و نمونه ها واسشون ارسال میشد و داروها و هورمون هاشون رو استفاده کرده بودم و تزریق ها هم انجام شده بود....بنابراین طبق یه زمانبندی خاص و در یه شرایط آماده برای بارداری اونجا حاضر شده بودیم.

تو دیدار اول با پزشک ها, بعد از یه معاینه ساده به مترجم گفت که بهمون بگه که تشریف ببرید هتل و تا فرداشب حداقل پنج بار.........!!!...من و وحید هم که خجالتی! مترجم هم که مرد! خلاصه آب شدیم و رفتیم تو زمین دوسلدروف!!

پس فردا من حامله بودم!!

وحید میگه فکر نکنم هیچ مامان و بابایی تو دنیا انقدر دقیق تاریخ شکل گبری نی نی شون رو بدونن که من و تو میدونیم!

پزشک های اونجا کاملا مطمین, کاملا باآرامش و کاملا محکم و بااطمینان گفتن که پزشک های اینجا یه مشت احمق بودن !!!! و من مشکل حادی نداشتم و فقط میبایست یه سری پارامترها و داروها و تزریق ها  و با دوزهای خاص بعد از بارداری من انجام میشده تا بعد از لقاح رحم بتونه جفت و جنین رو بپذیره و نگه شون داره!...گفتن اصلا نی نی های قبلی من نباید سقط میشدن!!...پرونده پزشکی مو که خوندن گفتن اقدامات پزشکی ای که بعد از بارداری های قبلی من اتفاق افتاده, فاجعه آمیز بوده!

من راستش تو اون لحظه ها فقط یه چیزی برام مهم بود: اون لحن قاطع و محکم اونا وقتی که مترجم صحبت هاشون رو برام ترجمه میکرد که اطمینان داشتن نی نی ما حتما اینبار پیش مون میمونه و با مراقبت هایی که انجام میشه, دلیلی نداره که کنجدی تو دل مامانش نمونه!....همون جا یه نور امیدی تو دلم روشن شد که تا الان پرفروغ و پرفروغ تر شده....هر ساعتی که سپری میشه, خدا رو شکر میکنم که نی نی رو یک ساعت دیگه برامون نگه داشته!...

من همچنان تحت نظر پزشک های اونجا هستم, منتها با ایمیل...من تحت نظر مامان و عمه هستم, هر ثانیه که بخوام تکون بخورم که جیغ میکشن تکون نخور, واست بده!..اما دوست دادم بالاتر از همه اینا تحت نظر خدای بزرگ باشم و مهربونی هاش!!.."خدایا بچه من و وحید رو این تویی که میتونی نگه داری, پس کنجدم رو فقط به خودت میسپارم...و فقط به خودت"

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

همتا
30 فروردین 96 20:12
سلام عزیزم در چه حالی
مامانی
20 شهریور 00 13:46
سلام اتفاقی به وبلاگتون برخوردم و دیدم از اینجا به بعد دیگه ننوشتید که به کجا رسید ماجراتون امیدوارم به خواستتون رسیده باشید اگر نیازی بود برای تلاش بیشتر جهت رسیدن به خواستتون به این پیج در ایسنتاگرام (خانم فلورا تاجیکی) حتما سر بزنید و طبق روششون پیش برید. bardari.ir