مامان مریم و بابا وحید
سلام خوشگلی مامانی
عزیزکم اگر یادت باشه سال قبل بهت قول داده بودم که چند تا از عکس های اسپورت عقدمون رو که بیشتر از همه دوست شون دارم، واسه شما نی نی کوچولوی خوشگل بذارم توی این وب، تا برات یادگار بمونه و بعداها که من و بابایی به پای شما زحمت کشیدیم و پیر شدیم!!!، با دیدن این عکس ها یادت بیاد که چه مامان مریم و بابا وحید خوش تیپی داشتی..و اگر اون موقع بی ریخت و پیر و کچل شده بودیم!، بفهمی که به خاطر فداکاری ها و زحمت هایی بوده که واسه شما کشیدیم و از جوونی خودمون گذاشتیم تا تو، ببالی و قد بکشی و خوشبخت بشی و سعادتمند!
مامانی می دونم که شاید این حرف ها از روی شوخی بود، برای اینکه لبخندی روی لب هات بیاد و می دونمم که هیچ پدر و مادری، بابت تک تک ثانیه های عمرش که با عشق صرف بزرگ کردن و عشق ورزیدن به جگرگوشه اش می کنه، بر فرزندش منتی نداره، چرا که خودش هم شهد شیرین مادری رو این وسط سر کشیده..
اما..
اما..
بازم دلم می خواد اگر زمانی، آینده ها این نوشته ها رو خوندی، و اگر اون زمان یه جوون رشید یا یه پرنسس باشکوه شده بودی، حقیقتی رو که لابه لای جمله های بالا بود، لمس کنی و درکش کنی..
الهی فدات بشم نازنین فهمیده و با درک خودم..
***
اون اوایل یه قاب سیلیکون کوچولو از محبوب ترین عکس های اسپورت مون که انتخاب من بودن! ، دادیم که درست کنن..
الان از روی همون قاب سیلیکون، چند تایی عکس گرفتم که تو پست رمز دار می ذارم شون.
++ رمز این پست رو فقط دوست های نزدیکم که توی این مدت خواننده وبلاگ بودن و باهاشون اشنایی دارم، می تونن داشته باشن..اگر مایل به دیدن شون بودید، کامنت بذارید تا رمز رو براتون ارسال کنم.