، تا این لحظه: 22 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره

نی نی نازنازی ما...

پست وحشتناک!!

1391/9/28 16:32
نویسنده : مامان مریم
382 بازدید
اشتراک گذاری

قبلا خودم از رو پست پایین نخونده بودم!!!خیال باطل

حالا که خوندم،دیدم ای واااااای من،فردا اگر نی نی من به دنیا بیاد و این پست پایین رو بخونه،دور از جونش سکته می کنه که!!!!..انقدر که اسم جنازه و جسد و اینا آوردم توش!نیشخند

یکی نیست به من بگه اخه این حرف ها چیه که تو توی وبلاگ یه نی نی طفلی می نویسی!!آخ

پست پایین رو یه مدت دیگه رمزدارش می کنم و بعدا هم عمرا رمزش رو به بچه ام نمی دم!!لبخند

این تنها کاری یه که از دستم برمیاد واسش!نیشخندنیشخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان ساجده
28 آذر 91 16:57
سلام عزیزم متین تو مسابقه سوگواره محرم آتلیه سها شرکت کرده اگه لطف کنید بیاد تو وبلاگش به آدرسی که هست برید و بهش رای بدید ممنون میشم در ضمن اگر به کوچولوی دیگه ای رای داده باشید مشکلی نداره میتونید بازم رای بدید
هیراد و عمه لیلاش
28 آذر 91 19:37
سلام و یه خواهش کوچولو من در مسابقه سوگواره محرم اتلیه سها به رای شما نیاز دارم لطفا به وبلاگم بیایید ادرس مسابقه لینک در قسمت پست ثابت میباشد قول میدم ٣٠ ثانیه بیشتر از وقت نازنینتونو نگیره منتظرکمکتون هستم دوستای خوبم راستی اگر قبلا به کوچولوی دیگه ای رای دادید میتونید دوباره برید و به هیراد جون رای بدید
عمه جون امیررضا
29 آذر 91 0:01
سلام مریمی. اون شب که من پست قبلت رو خوندم قبلش یه جوشونده گیاهی خورده بودم و حالم خوب نبود. بعدش هم اومدم این پستت رو خوندم یعنی حالم در حد المپیک بد شدا!!!! آره رمزدارش کن.
عمه جون امیررضا
29 آذر 91 0:04
مریمی امشب خونه داداشم اینا روضه حضرت رقیه (س) بود. وای نبودی مریمی اون لحظه ای که داییم روضه رو شروع کرد، یه دفعه ای امیررضا (الهی قربوووووووووووووووووووووووووونش برم) با یه حالت نازی شروع کرد به گریه کردن. ازش دور بودم وگرنه فیلم میگرفتم. یعنی جیگررررررررررررررررررررررررم کباب شد. الهی فداااااااااااااااااااااااااااااااااات شم، عزیز دل عمه. فکر کن بچه ای که کلا آرومه یه دفعه ای همچین حالتی....
مامان هدیه
29 آذر 91 1:04
سلام مریم جون....خیلی جالب بود من که کلی خندیدیم


مامان هدیه
30 آذر 91 6:26
هر چه از روشنی و سرخی داریم برداریم کنار هم بنشیینیم و بگذاریم که دوستی ها سدی باشند در برابر تاریکی ها یلدایتان رویایی روزهایتان پر فروغ شبهایتان ستاره باران!
خاله مریم(مامان حسام کوچولو)
1 دی 91 1:42
به نظر من پاکش کن اینم خاطره بود برای نی نی ت گذاشتی
خاله مریم(مامان حسام کوچولو)
1 دی 91 1:43
یلداست بگذاریم هر چه تاریکی هست هرچه سرما و خستگی هست تا سحر از وجودمان رخت بربندد امشب بیداری را پاس داریم تا فردایی روشن راهی دراز باقیست شب یلدا مبارک!